جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد مراسم گرامیداشت مقام «کتاب، کتابخوانی و کتابدار» در مشهد برگزار شد (۳۰ آبان ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

ای آنکه از قلبم به من نزدیک تری!

  • کد خبر: ۱۶۸۴۴۹
  • ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۵
ای آنکه از قلبم به من نزدیک تری!
گاهی در تصمیم‌های ساده روزمره مان دوست داریم کاری انجام بدهیم، اما انگار ته دلمان به انجام دادنش راضی نمی‌شود.

گاهی وقت‌ها آدمیزاد با همه وجودش طالب کسی یا چیزی می‌شود، اما هر چه برایش تلاش می‌کند، به سرانجام نمی‌رسد و پس از مدت‌ها که به عقب باز می‌گردد و تأمل می‌کند، با خودش می‌گوید: خدا را شکر که نشد! حکمت نشدنش را حالا می‌فهمم. این تجربه را ممکن است خیلی از ما در برهه‌های مختلف زندگی داشته باشیم.

گاهی هم در تصمیم‌های ساده روزمره مان دوست داریم کاری انجام بدهیم، اما انگار ته دلمان به انجام دادنش راضی نمی‌شود؛ مثلا یک باره تصمیم می‌گیریم پاسخ بدی کسی را بدهیم که در حقمان بار‌ها بدی کرده است، اما حسی درونمان مانع می‌شود و انگار دستی متوقفمان می‌کند که کمی صبر کن! در حال رانندگی هستیم، کسی می‌پیچد جلوی ماشین و سبقت می‌گیرد. با خودمان می‌گوییم: من هم پایم را روی گاز می‌گذارم و به سرعت خودم را به او می‌رسانم تا جواب رفتارش را بدهم، اما برای چندثانیه چیزی در وجودمان اتفاق می‌افتد که اگر تصادف کردم یا آسیب دیدم چه؟

چرا باید این کار را انجام بدهم و دست از این تصمیم بر‌ می‌داریم و راهمان را طی می‌کنیم. برای تغییر یک شغل، یک مکان، برای پایان یک دوستی، برای انتقام از یک دشمنی، برای بی شمار اتفاق‌هایی که هر روز در زندگی مان رخ می‌دهد، بی شمار تصمیم می‌گیریم، اما بار‌ها انگار حسی در لحظه آخر تصمیم نهایی مان را جهت می‌دهد. گاهی متوقفمان می‌کند، گاهی شتابمان را می‌گیرد، گاهی به صبوری دعوتمان می‌کند و گاهی با اتفاق دیگری آیینه‌ای مقابلمان می‌گذارد تا نتیجه تصمیممان را ببینیم و گاهی متحولمان می‌کند؛ آن قدر که ممکن است فردای همان روز از خودمان بپرسیم: این من بودم که چنین تصمیمی گرفتم، یا چنین آرزویی در قلبم داشتم؟ این من بودم که برای تصمیم نادرستی این همه شتاب می‌کردم؟

آنجاست که آدمی تازه آن دستی را که بالاترین دست هاست و حسی را که بالاترین ادراک هاست در وجودش می‌فهمد. آنجاست که متوجه می‌شود خداست که در همه لحظه‌ها مراقب اوست و حائلی میان او و همه تردید‌ها و تصمیم‌ها و ادراک‌ها و آرزو‌های اوست. خداوند متعال در فرازی از آیه ۲۴ سوره انفال می‌فرماید: «وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ»؛ بدانید خداوند میان انسان و قلب او حائل می ‏شود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->